«الان گزگز رو حس میکنی توی تنت؟ حالا وای به روزی که بارون بیاد. انگار چند تا ماهی گنده رو…
دود اگزوز ماشینهای خیابان کریمخان در زمزمههای پیادهرو میخزد و میان مکث عابران متوقف میشود: دارو میخریم… دارو… دارو هست……
هرگز باور نمیکردیم این ارتفاعات روزی آتش بگیرد، آن هم ارتفاعاتی دور از دسترسِ شهروندان عادی و مسافران عبوری از…