کسوت و کسوت‌سازی

کسوت به عربی یعنی لباس. در ادبیات صوفیه و بعد به شکلی در زورخانه، که گویا به شکلی برآمده از همان مشرب است، ردا، خرقه و شولای پیر یا سردم‌دار، حرمت داشت. نهایت اعتماد و لطف پیر یا کهنه‌سوار به مریدان یا نوچه‌های جوان این بود که خرقه یا شولای…

ادامه

آشنا نه، خویشاوند

سیداشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال) را باید شاعر خواند یا روزنامه‌نویس؟ مثلاً وقتی می‌گفت: در این فصل خزان ای شاطر آقا امان ای شاطر آقا چرا نان شد گران ای شاطر آقا امان ای شاطر آقا این را باید شعر به حساب آورد یا گزارش و خبر و انتقاد؟ دیوانش امروز…

ادامه

سایه‌ی تخریب بر سر خیابان نادری

تخریب بر جان خیابان جمهوری (نادری سابق) سایه انداخته. در گفت‌وگوهای کاسبان خیابان صحبت از سرمایه‌داری است که زمانی پاساژ کوچکی در کوچه‌ی جمالی داشت و حالا دست به کار شده تا مغازه‌های قدیمی را از سر خیابان جمالی تا مغازه‌ی برلیان خریداری کند. می‌گویند او، که مغازه‌داران «آقای طلایی»…

ادامه

در طلب یار مهربان

به‌جز سیدمصطفی صالحیان، ۹۲ مرد هر روز سوار بر خودرویی، با طرحی مرغکی یادگار دست مرتضی ممیز، راهی جاده‌ها می‌شوند تا به وعده‌گاه برسند. جایی مثل روستای زرزمه‌ی بندپی غربی که شش نوجوانش عضو کتاب‌خانه‌ی سیارند. محل قرار یا مدرسه‌ است یا زیر گنبد و گلدسته‌ی امامزاده و مسجدی. دختران…

ادامه