نرگس جودکی: «اگر قرار بود از نو ساخته شود، این راه را دوباره میساختم» (1) حالا بعد از ۸۸ سال زندگی سراسر حادثه، آمیخته با درد، فراق، عشق و شوق و پیروزی اگر باز هم قراری برای دوباره زندگی کردن باشد توران میرهادی باز همین مسیر را انتخاب میکند. زندگیاش باز…
ادامه– انو بیآبیه، جنگِ آبه، به هفتاد و یک روستای قصرقند چی بکنه؟ – خانم فرماندار، شما پریشانه، صبر بکن، اعتبارا بگند. خانم فرماندار صبر ندارد. دلش شور میزند. کریمآباد آب ندارد، دهیرک آب ندارد. میرچ، گرداک، کارچان، فضلالهی، کوشات و ۲۷ روستای دیگر قصرقند آب ندارند. خشکسالی است. مردان…
ادامه«گوجه برای فقرا مجانی.» کنار پارچهنوشته چند جوان با لباس بلوچی سفید و آسمانی ایستادهاند. ظهر است و دهیار داروکان عجله دارد که میدان خرس سیاه را نشانمان بدهد. با خواهش و تمنا قبول میکند به اندازهی گرفتن یکی دو عکس توقف کند. این پارچه به امر خدابخش بلوچ، صاحب…
ادامهصد و نه سال از آن روزگار میگذرد؛ تصویر مکانها اینجا، در میدان محمدیه، در هم ریخته. از بازارچهی حاجمحمدمحسن نشانی نیست. همانجایی که نخستین مدرسهی دخترانهی تهران بنا شد. «شما مدرسهای به نام دوشیزگان این حوالی میشناسید؟» رهگذران بیخبرند. «خانهی بیبی استرآبادی چطور؟» حرکت پاها تندتر میشود. مغازهدارها سر…
ادامه