آیحیی سایهی درخت زردآلو را انتخاب میکند، چشم میگرداند اطراف، پارهگلیم، روکش صندلی چرمی، تکهمقوایی پیدا میکند برای زیرانداز. صندوقی زردآلوی رسیده گذاشته وسط. «ببخشید ما اینجا پیشدستی نداریم.» زردآلوها در دهان آب میشود انگار حبهقندی، تکهنبات، یا قاشقی عسل. آیحیی خیس عرق است؛ موهایش جوگندمی است. پدرش و پدر…
ادامه«خانهی آیتالله قبل از تبعید نزدیک مجلس و پاتوق روزنامهنگارها و سیاستمدارهایی از همه طیف بود، همچنانکه محل آمدوشد فقرا و بیوههای ملتمس و متضرع.»(۱) هنوز هم در کتابهای تاریخی، از خانهی آیتالله کاشانی و نقش مؤثر آن در حوادث ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مینویسند اما رد این حوادث دارد از…
ادامه«روز کودتا بدترین اتفاق زندگی ما بود. صبح به خیابان رفتم تا ببینم اوضاع چگونه است. آیا رفتن شاه نگرانی خاصی در مردم به وجود نیاورده؟ اما خیابان بهطرز عجیبی خلوت بود. وقتی آمدم منزل، یکی دو ساعت بعدش مشخص شد که یک عده رادیو را اشغال کردهاند و بد…
ادامهدنیا بزرگ است. کشورهای دنیا هم بزرگند. در این دنیای بزرگ گاه اتفاقهای بزرگی میافتد که مردمان کشورهای بزرگ را دور هم جمع میکند. یکی از این اتفاقهای بزرگ المپیک است؛ وقتی ورزشکاران بزرگ جمع میشوند و جایزههای بزرگ میگیرند و استادیومهای بزرگ پر از تماشاچیها میشوند. اتفاقی که امسال…
ادامه