اهلی‌کردن غول نامهربان

مثال رایجی در روان‌شناسی هست که وقتی به ملاقات دوستی می‌روید که دچار اضطراب زیاد است، سؤال‌های کلی مثل «خب این روزها حال و احوالت چطوره؟» نپرسید. بیشتر مضطرب خواهد شد. به جایش بپرسید: «امروز صبح حالت چطور بود؟»، «دوست داری فردا عصر کجا بریم؟ چی بخوریم؟» اگر فکر می‌کنیم…

ادامه

اضطراب سیستماتیک، مبارزات پست‌مدرن و ایرانِ معاصر

فضای رایج اضطراب را در وجهی روان‌شناختی مفهوم‌پردازی می‌کند و راه‌حل‌های مواجهه با آن را نیز در سطحی روان‌شناختی در نظر می‌گیرد. این نوع نگاه از دریافت کلیتِ ساختاری به‌مثابه فضایی که زندگیِ تک‌تک ما در درون آن قرار دارد عاجز است و تنها می‌تواند ذیل فرهنگ خودشیفتگی۱ توهمی از سوژه‌ی…

ادامه

واهمه‌های با نام و نشان

آغاز هر سال، کورسویی از امید در دل‌ها زبانه می‌کشد؛ که شاید امسال سال دیگری باشد. گرهی گشوده شود، زخمی التیام یابد، و بارانی ببارد. اما بهار ۱۴۰۴، با تصاویری از مرگ‌های مکرر و احساسی عمیق از اندوه و بی‌پناهی آغاز شد. آنچه در فروردین و اردیبهشت گذشت مجموعه‌ای از…

ادامه

دو زبان، دو دلهره

و لی لُغتان، نسیت بأیهما کنتُ اَحلم. دو زبان دارم که از یاد برده‌ام به کدام‌یک خواب می‌دیدم. محمود درویش مهر ۱۳۸۸ بود. داشتم خودم را برای رفتن به خوابگاه آماده می‌کردم. کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه چمران پذیرفته شده بودم و باید چهار سال با جاده‌ی بستان-اهواز رفیق…

ادامه
1 2 3 109