«جرج گفت حالا میری چوب بیاری. اون پشت درختا یکعالم چوبه که آب رودخونه آورده، برو بیار…» متن مقدمهی نمایشگاه عکسهای مسیح موسوی با این جملهها از کتاب «موشها و آدمها»ی جان اشتاینبک شروع میشود. میتوانی مقدمه را نخوانی و یکراست وارد دو اتاق تودرتوی گالری شمارهی شش شوی. هیچچیزی…
ادامهبنا به روایتی بیشتر از سیزدههزار مجوز نشر معتبر در ایران هست که از این تعداد نزدیک به هفتهزارتایشان در سال دستکم سه کتاب منتشر میکنند و باقی هم از این مجوزهایی که توی دستشان دارند استفادههای دیگری میکنند. از آنطرف رئیس اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تبریز هم میگوید در…
ادامهنمیدانم از کی به این نتیجه رسیدم که آدمها یا «عاشق» میشوند یا «هنرمند». در ذهن من، این نهاییترین صورتبندی برای دوگانهی نهایتناپذیرِ آدم خاص/ آدم معمولی است. آدمهای معمولی، کلمهای بدون هیچ بار ارزشی، در نهایت میتوانند یک عاشق حقیقی بشوند. یکی را با پرستش و ایثار تمام دوست…
ادامه۱) سادهنویسی که در سالهای اخیر در اینجا و آنجا از سوی بعضی نویسندگان و شاعران مطرح شده در واقع واکنشی منفعلانه است به متنهای پیچیده و غیرقابل فهمی که با رویکردهای مبهمی به تئوریهای ادبی منتشر شدند. ناگفته پیداست که این هر دو نحله دو روی یک سکه هستند.…
ادامه