«در زندگی بعدی میخواهم گربه باشم.» این یکی از آخرین شعرهای چارلز بوکفسکی است: «بیست ساعت در روز بخوابم و باقی روز منتظر غذا باشم. بنشینم یک گوشهای و خودم را لیس بزنم.» مجموعهی حاضر بهتازگی و پس از مرگ او منتشر شده است، مجموعهای از دستنوشتهها که بوکفسکی را…
ادامهچارلز بوکفسکیِ شاعر و داستاننویس، بیشترِ عمرش را در امریکا گذراند، اما متولدِ آلمان بود. سال ۱۹۹۴ در هفتادوچهارسالگی مُرد و از خودش شش رمان و چندین مجموعهشعر و مجموعهداستان باقی گذاشت. این قصه از مجموعه داستان «جنوبِ بیشمال» انتخاب شده است. *** توی سیتیکالج لوسآنجلس، درست قبل از جنگ…
ادامهمشاور معماری، «ریچارد پیلبرو»، بر این باور است که انقلابی در طراحی سالنهای تئاتر در راه است که از فضاهای سهبعدی قرون پیش الهام گرفته است. قرن بیستم برای معماری تئاتر دورهی خوبی نبوده است. در سالهای دههی ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰، دنیا پر شده بود از آتوآشغال؛ جایگاههای تماشاگر بیشازحد…
ادامهآیحیی سایهی درخت زردآلو را انتخاب میکند، چشم میگرداند اطراف، پارهگلیم، روکش صندلی چرمی، تکهمقوایی پیدا میکند برای زیرانداز. صندوقی زردآلوی رسیده گذاشته وسط. «ببخشید ما اینجا پیشدستی نداریم.» زردآلوها در دهان آب میشود انگار حبهقندی، تکهنبات، یا قاشقی عسل. آیحیی خیس عرق است؛ موهایش جوگندمی است. پدرش و پدر…
ادامه