قربانی و ترسی بزرگ‌تر از مرگ و جنگ

«قاضی در ترجمه برای خودش یک «فنومن» است.» نجف دریابندری- روزنامه‌ی همشهری، بهمن ۷۸   نزدیک به هفتاد کتاب از او مانده، کتاب‌هایی که بسیاری‌شان هنوز می‌توانند در بازار کتاب روی چرخه‌ی فروش و خوانده شدن بمانند، اما حالا بیشتر از یک دهه است بخش بزرگی از میراث محمد قاضی…

ادامه

مردی که کلاهش را برای راننده‌ی قطار از سر برداشت

پیتر ترنبول (متولد اول ژانویه‌ی ۱۹۵۰) با رمان‌های جنایی و پلیسی سریالی و شخصیت‌های ثابتی مثل کارآگاه هنسی،‌ ایلیچ و این اواخر هری ویکاری در انگلستان شناخته‌شده است. مثل بیشتر نویسنده‌های موفق، ترنبول هم موطن خود، یورکشایر، را در قلب جغرافیای داستان‌هایش قرار داده است. او قبل از بازگشت به…

ادامه

خانه‌ی‌ فروغ‌‌ فرخزاد با خاک‌ یکسان شد

خانه‌ی دروس، خانه‌‌‌ای که «فروغ‌ فرخزاد» چندین سال از زندگی خود را در آنجا گذرانده بود، با خاک ویران شد. مالک جدید قرار است به جای خاطرات این خانه با سنگ و سیمان آسمان‌خراش بسازد. دوستداران میراث ‌فرهنگی بارها و بارها از مسئولان خواسته‌ بودند که این خانه در فهرست…

ادامه

میز و موزاییک و چند جسد

منشی در زد. سه ضربه، فقط سه‌ضربه‌ با فاصله‌های کوتاه، خیلی کوتاه. اتاق وسایل زیادی ندارد. یک میز و یک کتابخانه و یک فایل، همه چوبی. کوچک‌ترین صدا در اتاق می‌پیچد. روی میز پرِ پرونده است؛ پرونده‌ی متهمانی که قرار است نجاتشان دهد. بعضی را از اعدام و برخی را…

ادامه