فرسنگها برخلاف جهت مراکز هنری دنیا، باید به سمت بیابان حرکت کنید تا به «دشت آذرخش» برسید. مانند سفری زیارتی آداب و مناسک ویژهی خود دارد. از فرودگاه آلبوکِرک در ایالت نیومکزیکو سه ساعت باید با ماشین بروید تا به شهر کوچک کِمادو برسید. حدود ساعت دو یا سهی بعدازظهر…
ادامهاخیراً سه داستان از سلینجر منتشر شده که خیلی ساده و صریح در تقدیمنامهی آن نوشته: این داستانها تا ۲۷ ژانویهی ۲۰۶۰، یعنی نیم قرن پس از مرگ سلینجر، نباید چاپ شود. بعد از ماکس برود، رفیق صمیمی کافکا که داستانهای او را نسوزاند، به این خلف وعده دلمان روشن…
ادامهوقتی میان نارنجیِ چرکیِ غروب و سیاهیِ بورشدهی شب آخرین مرحلهی سفرهی زنانهی به پایان میرسد، جوانترها میروند، بالای شصتسالهها بازتر مینشینند و دست میکشند به زانوهایی که درد پیری دارد. «شب زفاف»؛ با شنیدن این کلمه لبخندهایشان گوشهی لب کز میکند. شبی که داستان و پچپچهایی دارد که در…
ادامهنمایشنامههایش تاریخ ندارند؛ در بیزمان میگذرند. اغلب آدمهایش به زبان امروز ما حرف میزنند اما هیچچیزی رو نمیکنند که نشان بدهد دقیقاً کِی و کجایند. با غیر خودشان هم ارتباط ندارند. هر آنچه میگذرد، بین خود آدمهای توی صحنه است. جهان محصور شده در همین صحنه و آدمها، پیِ هرچه هستند،…
ادامه