بحران بیخ گوش موزه‌ی فرش

چادرهای برزنتی نمایشگاه فرش کنار تنها موزه‌ی تخصصی فرش دنیا نصب شده‌اند. چند روزی است این نمایشگاه، که از سوی چند شرکت خصوصی با تأیید اداره‌ی میراث‌فرهنگی تهران برگزار شده بود، مهمان پایتخت‌نشینان شد و بعد هم بی‌سروصدا به پایان رسید اما آنچه به جای ماند؛ سؤالات و دغدغه‌های دوستداران…

ادامه

آنجا که آب سقوط می‌کند

پس از گذر از هزارتویی که بی‌شباهت به صف‌های کنترل فرودگاه نیست به «منطقه‌ی صفر» وارد می‌شوی… ایستاده‌ای در میدانگاهی سبز و آرام، پر از درختان بلوط. صدای غالب بر فضا آوای جریان آبی‌ است که تو را به سمت استخرها هدایت می‌کند؛ دو استخر بزرگِ مربع‌شکل، هرکدام به مساحت…

ادامه

حراج مرگ‌های خودمانی

سرما قد پاییز است، قد آبان‌ماه. اما زن به قد زمستان، به قد دی‌ماه سردش است. زن سرماترس است انگار. گل‌های چارقد ترکمنی‌اش لای پیچ‌های چندلایه گرد شانه‌ها پژمرده‌اند. زن ایستاده توی مغازه‌ی سم‌فروشی و نگاهش سرگردان روی نوشته‌های انگلیسی می‌چرخد. نگاهش ادامه ندارد، منقطع و تکه‌تکه، یک جایی تمام…

ادامه

نیش

گفت: «هیچ‌وقت باهات اخت نمی‌شه. اینو یادت باشه همیشه.» گفتم: «خب شما هر روز بهش غذا می‌دید. از دست شما غذا می‌گیره.» کنار واریوم افعی ایستاده بودیم. گفت: «من هم شکل غذا می‌بینه. مار این‌طوریه.» خوش‌خط و خال؟ گل‌های سفید مروارید را رد ‌کنم، از یاس زرد گذر کنم، از…

ادامه