کونیکو یامامورا سرنوشت عجیبی دارد. میگویند نامها از آسمان میآیند و بر تقدیر ما تأثیر میگذارند اما داستان او استثنایی است که به نقض قاعده انجامید. کونیکو در ژاپن به معنای فرزند کشور است اما صاحب این نام خودش را فرزند ایران میداند. یامامورا هم معنای کوه و دشت میدهد…
ادامهخاکسترها بر آب میرقصند. تولدی دیگر. سال ۲۰۱۰ است. زنی از راه دور آمده، به اصفهان، آمده تا بر پل خواجو بایستد. گویی با خود میگوید: «جان تو اینجا بود عزیزم. تنت اما خیلی دور. سوزاندمش تا همانطور که آرزویش را داشتی، خاکسترت را بر آب دهم.» همه خاموش بودند.…
ادامهوهمناکترین دیگری. اندوه نداشتن فردیت. با دیگری جمع شدن در فردیترین لحظهی وجود. نفس کشیدن با خیال چیزی که نفسش مخلوط نفسهای همنفست میشود. هوو این دیگریِ گداخته، دیگری تحملنشدنی. در کدام کوچه، کدام بنا، کدام محله، کدام مجلس میشود دنبال زنهای آشوبزدهای گشت که فکرشان در تصرف حضور دیگری…
ادامهچشمهای خاکستریاش تر میشود، سؤال را که میشنود. چشمهایی که یادآور لولای سرزمین گوجههای سبز است. تنش سالهاست از سرمای سیبری فاصله گرفته اما قلبش هنوز سرد و لرزان است: «نمیخواهم به گذشته فکر کنم. یاد گذشته شکنجهام میدهد.» بریدهبریده کلمات را ادا میکند: «بارها از همهجای دنیا آمدند از…
ادامه