هنوز مردهای روستا با چمدانی مختصر از دشتها و کوهها و جنگلها دل میکَنند و در هیاهوی شهرهای بزرگ گم میشوند. مادرها و پدرها گوش به زنگ تلفن و پیغامها انتظار میکشند و دختران دشتها و کوهها عشقهای ناگفته را در گنجهها پنهان میکنند. شاید ندانند روزی را در جهان…
ادامههیأت داوران بوکر امسال جایزهی پنجاههزار پوندیاش را به نویسندهای هدیه کرد که در گمانهزنیها و شرطبندیها کمترین بخت را داشت، ریچارد فلانگان استرالیایی از پنج رقیب قدرش پیشی گرفت و رمان «جادهی باریکی به دوردست» او در رقابت با آثار نویسندههایی همچون الی اسمیت و جاشوا فریس برندهی این…
ادامهپرترهی آدمها را قاب نقشدار نقرهای محصور کرده؛ قاب نقرهای را، ردیف به ردیف پونزهایی که فشرده و متراکم در سطح تابلو فرورفتهاند. در بخشی دیگر، چهرهها با سوزن (میخ)هایی محصور شدهاند؛ گاه در آرایشی دقیق و هندسهمانند و گاه گل و بتههاییاند در ادامهی نقوش زمینهی تابلوها، که به…
ادامهاولین مواجههی من با پدیدهی دروغ یا شایعهای نادرست دربارهی خودم وقتی اتفاق افتاد که کلاس اول دبستان بودم. یک روز که هنوز خیلی از شروع سال تحصیلی نگذشته بود تنها دوستی که در کلاس داشتم به من گفت فلان همکلاسی به همه گفته که تو زیر مقنعه موهایت را…
ادامه