بیمارستان، با هندسهی هوشیار و پاکیزگی مهندسیشدهاش، جایی که قرار است درد و رنج پیشبینیشدنی و مبهم را لاپوشانی کند، هوای ساکن و مرطوب که رایحه و بخارات شیمیایی عفن و عفونتزدا را بادزن برقی به هم میآمیزد و نوید بهبودی و سلامت است، فضای مجموعهی «طرحهای ترانهی شکسته» ملکه…
ادامهیک آچارفرانسه به هیبت آدمی سرش را گذاشته روی نازبالشی تمیز در صفحهی بزرگ سفید. این یکی از تصاویر بیلبوردهای نصبشده در اتوبانهای شهر است. پیامی هم در کنار این تصویر به مخاطب داده میشود: «پاشو وقت کاره!» مخاطب اصلی این پیامها کیست؟ معاون فرهنگی هنرهای شهری زیباسازی میگوید: «همهی…
ادامهجامعهشناس شهیر احتمالاً مدتها بود سوار تاکسیهای خط انقلاب تا آزادی نشده بود که ترانهی «یکی هست» را بشنود، برای همین هم آن روز پس از مرگ خوانندهی جوان، در تالار ابنخلدون از این حجم سینهچاک حیران بود، به خشم آمده بود: «برای من خیلی جالب است که دویست سیصد…
ادامههمسایهها هر شب صدای آب را میشنوند: «انگار یکی شلنگ گرفته روی سقف.» زن همسایه نان به دست دارد و راهی خانهاش است. عینکش را جابهجا میکند: «گاهی هم صدای خوردن کلنگ میآید و فروریختن یکبارهی دیوارها.» دو سال است که صداها امان ساکنان کوچهی رضایی خیابان شریعتی را بریده:…
ادامه