Categories: فرهنگ و هنر

از جهان سهل‌انگار

چند سال پیش ازش پرسیدند: «چرا با این‌همه آثار، با این‌همه سهم در نقاشیِ معاصرِ ایران، تاکنون نمایشگاهی برگزار نکرده‌اید؟» جواب داد: «فکر می‌کنم برگزاری نمایشگاه انفرادی نوعی خودنمایی است و این کار را دوست نداشتم.» مصاحبه‌کننده تأکید کرده بود: «اما این رسم معمول در میانِ هنرمندان است.‌» و توضیحِ بیشترِ آیدین آغداشلو این بود که «انقلاب شده بود و بعد از آن جنگ و آن‌همه مشکل، دیدم که گالری‌ای برای نمایش کارها وجود ندارد و امکان خرید و فروش آثار نیست و جامعه دارد مسائل بسیار مهم‌تری را می‌گذراند، با خودم فکر کردم چه‌کاره هستم که عده‌ای را دعوت کنم تا بیایند و ببینند در ذهن و روح و دست‌ من چه می‌گذرد؟»

اینها دلیل‌هایش برای برگزار نکردن نمایشگاه در تمامِ‌ این سال‌ها بوده‌اند. چهل سال زمانِ زیادی است که نقاشی در حد و اندازه‌های او نمایشگاهی برگزار نکند؛ اولین و آخرین بار سالِ ۱۳۵۴ بود که نمایشگاهی گذاشت. جواب‌های دیگری هم به آن سؤال‌ها داشت: «روالی در تمام دنیا و همچنین ایران وجود دارد که یک نقاش، ‌در طول سال آثاری را خلق می‌کند و زمانی که تعداد آنها به اندازه‌ی کافی رسید، به نمایششان می‌گذارد و با پولی که از فروش آثار به دست می‌آورد، در طول سال ‌زندگی‌اش را می‌گذراند. این روند معمول و معقول است اما کدام کار من بر اساس روال معمول و معقول بوده است که این یکی باشد؛ من در این سال‌ها نمایشگاهی نگذاشتم، چون نقاشی‌هایی را که می‌کشیدم بلافاصله می‌فروختم تا مخارج زندگی خانواده‌ام را تأمین کنم،‌ بنابراین نقاشی اضافی‌ای نداشتم تا در نمایشگاه بگذارم.»

اما حالا قرار است برای اولین بار بعد از انقلاب نمایشگاهی از آثارش را برگزار کند. تابو را شکانده؛‌ اگر تا پیش از این می‌گفت اثر می‌کشیده برای فروش، حالا یکی دو سال است که کار کرده تا این نمایشگاه را برگزار کند. کارها همه جدیدند. از دوره‌های مختلف کاری‌اش؛ کله‌چوبی‌ها، خاطرات انهدام، رویای ازدست‌رفته، پرتره‌های رنسانس، و غیره؛ هم کار هست، اما همه‌شان به تازگی کشیده شده‌اند. طلسم البته پارسال شکسته بود. همان زمانی که در گالری فرجام دوبی نمایشگاهی از آثارش برگزار کرد. آغداشلو آثار آن نمایشگاه را انتخاب کرد. چندتایی را که خودش فرستاده بود، و بقیه را که از گنجینه‌ی خودِ فرجام بود، روی دیوارها چید و بعد بلیت خرید و برگشت به تهران و برای افتتاحیه نماند. حالا آثارش را در تهران هم به نمایش خواهد گذاشت، آبان‌ماه در گالری اثر. نقاشی‌هایش و البته چند مجسمه. مجسمه‌هایی که تابه‌حال کسی، جز دوستانِ‌ نزدیک و احتمالاً شاگردانی که به آتلیه‌اش سر زده‌اند، آنها را ندیده‌ و قرار است برای اولین بار به نمایش درآیند.

 آغداشلو صورت خوب می‌کشد. روزگاری در کنار کشیدن در و پنجره و بازنماییِ عینِ واقعیت، همان دورانِ تجربه‌گرایی‌اش و بعدها روی آوردنش به نقاشی سورئال، آدم‌ها با رغبت روبه‌رویش می‌نشستند و مدلش می‌شدند. انگار می‌خواست آدم‌ها را به خودشان و به ما نشان بدهد. اما بسیاری از صورت‌هایِ مجموعه‌ی «خاطرات انهدام»ش را هم سیاه کرده؛ چروکیده و منهدم. به قولِ خودش، این آدم‌ها از صورت و شخصیت خاصِ خودشان عاری شده‌اند و تبدیل شده‌اند به طرحی کلی از آدم. به مفهومِ عامِ آدم که در آنها صورت‌ها از بین می‌روند و صورتک‌ها جایشان را می‌گیرند. موضوعشان زوالِ زیبایی‌هاست، از بین رفتنِ ارزش‌ها. روزگاری گفته بود: «این آثار نوعی مؤاخذه‌‌ی جهان معاصری است که ارزش‌گذار نیست و ارزش را با سهل‌انگاری تحویل می‌گیرد، آن را منهدم می‌کند و به آن بی‌احترامی می‌کند.»‌ هنوز هم فقط می‌خواهد که خودِ ما را به ما نشان بدهد.

عکس از امیر جدیدی

شبکه آفتاب

Recent Posts

فیل سفید و موریانه

خیلی هم لازم نیست نگاه ریزبین و دقیقی داشته باشید. کافی است فقط سری به…

1 هفته ago

چه کسی بود صدا زد آرش و چرا

چرا و چگونه‌اش قصه‌ای دراز دارد اما نا‌گهان آرش، آن آرش کمانگیر، شد محبوب دل…

2 هفته ago

نیاز به ثبت روزمرگی

نقاشی واقع‌گرا در ایران درست سال‌هایی شکل می‌گیرد که در اروپا مدرنیست‌ها با سرعت هرچه…

4 هفته ago

خاطره‌ی زیرشیروانیِ خانه‌ی پدری

اتاق زیرشیروانی‌ خانه پر بود از اشیای قدیمی، مجسمه‌ها، چمدان‌ها و قاب‌عکس‌ها. این منبع الهامِ…

4 هفته ago

آنجایی که امروز آغاز شد

یکی از فیلم‌هایی که این روز‌ها در دسترس تماشا قرار دارد فیلم برداشت (Harvest) به‌کارگردانی…

1 ماه ago

اهلی‌کردن غول نامهربان

مثال رايجي در روان‌شناسي هست که وقتي به ملاقات دوستي مي‌رويد که دچار اضطراب زياد…

1 ماه ago