Categories: اجتماعی

خانه‌ی‌ فروغ‌‌ فرخزاد با خاک‌ یکسان شد

خانه‌ی دروس، خانه‌‌‌ای که «فروغ‌ فرخزاد» چندین سال از زندگی خود را در آنجا گذرانده بود، با خاک ویران شد. مالک جدید قرار است به جای خاطرات این خانه با سنگ و سیمان آسمان‌خراش بسازد. دوستداران میراث ‌فرهنگی بارها و بارها از مسئولان خواسته‌ بودند که این خانه در فهرست آثار ملی ایران جای بگیرد. اتفاقی که هرگز نیافتاد و امروز خیابان اعرابی از یادگارهای سرشار شاعر تهی می‌شود.

«هر روز از کنار کوچه اعرابی در خیابان هدایت می‌گذشتم اما امروز صبح شاهد اتفاق تأسف‌برانگیزی شدم. خانه‌ی فروغ ‌فرخزاد با خاک یکسان شده بود. تخریب کامل، هیچ چیز از آن دیگر بر جای نمانده.» این را هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما و روزنامه‌نگار می‌گوید.

او که گذارش هر روز از کنار این خانه است، حالا با ویرانه‌ی آن روبه‌رو شده: «نزدیک دو سال پیش با هنگامه‌ گلستان درباره‌ی این خانه صحبت کرده‌ بودم. او می‌گفت که به دلیل شرایط خانوادگی چاره‌ای جز فروش آن نبود. حالا هم که مالک این خانه را از بین برده است.»

گفته می‌شود مالک اصلی این خانه «کاوه گلستان» بوده و این عکاسِ به‌‌نام ایرانی نیز مدتی را در زیر سقف آن سپری کرده است. اما نام این دو چهره‌ی شناخته‌شده هم نتوانست مانعی بر تخریب این بنا با رنگ‌وبوی خانه‌های اواخر پهلوی باشد.

مالک جدید این خانه هرگز اجازه ورود به هیچ خبرنگاری را نمی‌داد و حتی زمانی که «کامران شیردل»، کارگردان شناخته‌شده، می‌خواست از آن فیلم‌برداری کند مانع شد و نگذاشت که حتی فیلمی به یادگار از آن همه حیات شاعرانه به جا بماند. او همیشه منتظر فرصتی برای تخریب این خانه بود در حالی که در همه‌ی دنیا خانه‌ها و مراکزی که نویسندگان و شاعران در آنها رفت‌وآمد دارند به بهترین شکل حفظ می‌شوند. این خانه‌ها نه تنها بخشی از هویت فرهنگی جامعه هستند بلکه می‌توانند به‌نوعی باعث جلب گردشگر هم بشوند اما به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از این دو مورد مد نظر مالکان نبوده و سودآوری آنی ندارد.

مسئولان میراث فرهنگی تهران، باز هم در برابر این تخریب سکوت کرده‌اند.

«ابراهیم گلستان»، پیش‌تر درباره‌ی تخریب آثار تاریخی در ایران به «شبکه آفتاب» گفته بود: «اینها چه اهمیتی دارد. کسی قصه‌هایی را که نوشته‌ شده نمی‌خواند و نمی‌فهمد. الآن اشخاصی در ادبیات پیدا شده‌اند. من بیشتر مجله‌های تهران را می‌خوانم. همه درباره‌ی ادبیات پرت می‌نویسند. قصه‌هایی که نوشته می‌شود. همه می‌خواهند ابرمرد بسازند، خب بکنند دیگر.»

حالا در روزهایی که نامه‌ی فروغ ‌فرخزاد به ابراهیم گلستان در شبکه‌های اجتماعی به‌شدت مورد توجه قرار گرفته، باید به عزای خانه‌‌‌ای بنشینیم که می‌توانست نگهدار فصل نویی از زندگی شاعرانه در ادبیات ایران باشد.

هر چند نباید فراموش کرد که خانه‌ی پدری فروغ ‌فرخزاد در چهارراه مولوی هنوز پا برجاست و دوستداران ادب و فرهنگ نگران آن هستند، شاید که این خانه ثبت ملی شده و دچار سرنوشت خانه‌ی دروس نشود.

عکس از هوشنگ گلمکانی

شبکه آفتاب

Recent Posts

فیل سفید و موریانه

خیلی هم لازم نیست نگاه ریزبین و دقیقی داشته باشید. کافی است فقط سری به…

1 هفته ago

چه کسی بود صدا زد آرش و چرا

چرا و چگونه‌اش قصه‌ای دراز دارد اما نا‌گهان آرش، آن آرش کمانگیر، شد محبوب دل…

2 هفته ago

نیاز به ثبت روزمرگی

نقاشی واقع‌گرا در ایران درست سال‌هایی شکل می‌گیرد که در اروپا مدرنیست‌ها با سرعت هرچه…

4 هفته ago

خاطره‌ی زیرشیروانیِ خانه‌ی پدری

اتاق زیرشیروانی‌ خانه پر بود از اشیای قدیمی، مجسمه‌ها، چمدان‌ها و قاب‌عکس‌ها. این منبع الهامِ…

4 هفته ago

آنجایی که امروز آغاز شد

یکی از فیلم‌هایی که این روز‌ها در دسترس تماشا قرار دارد فیلم برداشت (Harvest) به‌کارگردانی…

1 ماه ago

اهلی‌کردن غول نامهربان

مثال رايجي در روان‌شناسي هست که وقتي به ملاقات دوستي مي‌رويد که دچار اضطراب زياد…

1 ماه ago